گاهی وقتا زندگی از کودکی تا الان مرور میشه توی ذهنم مثل همین الان اصلا هم نمیتونم فرار کنم ازش و خیلی بد آزارم میده ، بغض گلومو گرفته قفسه سینم به شدت سنگینی میکنه ...
درد درد و درد
گاهی میگم کاش کنارم نشسته بود و من حرف میزدم حرف حرف وحرف ، چهل سال زندگی رو مرور میکردم و اشکی که همیشه جاری میشه روی صورتم رو با دستش پاک میکرد و میگفت تموم شد دیگه غصه نخور من کنارتم ...
هم روحی هم جسمی ...
زندگی...برچسب : نویسنده : 5zohre602 بازدید : 101